جستجو برای:
  • صفحه نخست
  • آموزش
    • علمی
  • سرگرمی
    • بازی
    • کاردستی
    • معما و چیستان
  • تربیتی
    • روانشناسی
      • آموزش جنسی
  • هنری
    • نقاشی
    • سفالگری
  • فرهنگی
    • کتاب
    • قصه و شعر
  • بهداشت و سلامت
    • بهداشت
    • پزشکی
    • تغذیه
  • تماس با ما
 

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟
هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت
ورود عضویت
مجله زارومگ
  • دختر
  • 3-
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 9+
  • پسر
  • 3-
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 9+
  • صفحه نخست
  • آموزش
    • علمی
  • سرگرمی
    • بازی
    • کاردستی
    • معما و چیستان
  • تربیتی
    • روانشناسی
      • آموزش جنسی
  • هنری
    • نقاشی
    • سفالگری
  • فرهنگی
    • کتاب
    • قصه و شعر
  • بهداشت و سلامت
    • بهداشت
    • پزشکی
    • تغذیه
  • تماس با ما

مجله

مجله زارومگ بلاگ فرهنگی قصه و شعر قصه بی نظمی – داستان کودکانه

قصه بی نظمی – داستان کودکانه

access_time2020/10/28
perm_identity ارسال شده توسط زارو مگ
folder_open فرهنگی ، قصه و شعر
visibility 210 بازدید
share اشتراک گذاری این مطلب:

یکی بود یکی نبود

یه پسر کوچولوی شیطونی بود به اسم نیما که همیشه  وقتی از مدرسه میومد لباساش و روی تخت مینداخت و میرفت جلوی تلویزیون فیلم میدید و با اسباب بازی هاش بازی میکرد.

مادر نیما همیشه بهش میگفت که لباساش و مرتب کنه و اسباب بازی هاشو از وسط خونه جمع کنه تا خراب نشن.

ولی نیما به حرف مامانش گوش نمیداد و همیشه همون جوری که جلو تلویزیون کارتون میدید خوابش میبرد و مامان و باباش وسایلش و جمع میکردن.

تا یه روز نیما از مدرسه اومد و ناهارش تند تند خورد و رفت جلوی تلویزیون تا کارتون مورد علاقه اش رو ببینه و با ماشین هاش بازی کنه.

مامانش که خیلی خسته بود سمت اتاق خواب رفت و گفت نیما من میرم یکم بخوابم یادت نره وسایلت رو جمع کنی.

نیما هم مثل همیشه سرش رو تکون داد ولی اصلا حواسش به حرف مامانش نبود.

چند ساعتی نگذشته بود که نیما یادش افتاد تکلیف مدرسه اش رو انجام نداد و رفت اتاقش تا از تو کیفش تکلیف هاش رو در بیاره و انجام بده.

مامانش که تازه بیدار شده بود و داشت از اتاق خواب درمیومد.

پاش روی یکی از ماشین های مسابقه ای نیما رفت و لیز خورد و پاش محکم به میز وسط خونه خورد و موقع افتادن سرش به زمین خورد نیما که از سر و صدا بیرون اومده بود با دیدن مامانش ترسید و گریش گرفت از طرفی هم میدونست که مامانش حسابی دعواش میکنه چون به حرفش گوش نکرده بود.

مامانش همون جوری که سرش و گرفته بود بلند شد و نیما رو بغل کرد وگفت پسر گلم اگه اسباب بازی هاتو بعد بازی جمع کنی هم اسباب بازی هات کم تر گم میشن و سالم تر میمونن هم کسی آسیب نمیبینه.

نیما هم که خوشحال شده بود مامانش حالش خوبه،  صورت مامانش رو بوسید و قول داد که همیشه وسایلش رو جمع کنه و مواظب باشه که جایی ولشون نکنه و بلند شد که وسایلش رو جمع کنه و مرتب تو قفسه ها بذارتشون.

مامان نیماهم خوشحال از این که نیما وسایلش رو جمع می کرد بلند شد و ماشین مسابقه ای خورد شده رو جمع کرد تا توی پای کسی نره وبه کسی صدمه نزنه.

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید
  • شعر دامن من چین چینیه

    260 بازدید

  • شعر آموزش چهار فصل

    255 بازدید

  • خورشید خانوم – شعر کودکانه

    263 بازدید

  • قصه‌های کودکان – داستان پارمیدا و نیکیتا 

    278 بازدید

  • کارتون زیبای “شاپرک”

    284 بازدید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • آزمون‌ها
  • آموزش
  • استعدادیابی
  • بازی
  • بهداشت
  • بهداشت و سلامت
  • پزشکی
  • تربیتی
  • تغذیه
  • خلاقیت
  • دسته‌بندی نشده
  • دغدغه‌های پدرانه مادرانه
  • رشد کودکان
  • روانشناسی
  • زاروگرام
  • سرگرمی
  • علمی
  • فرهنگی
  • قصه و شعر
  • کاردستی
  • کتاب
  • کودکان و کرونا
  • نقاشی
  • هنری
جدیدترین نوشته ها
  • هنر راهی برای آفرینش – قسمت سوم از خط خطی تا نقاشی 2020/10/29
  • هنر راهی برای آفرینش – قسمت دوم از خط خطی تا نقاشی 2020/10/29
  • از خط خطی تا نقاشی – قسمت اول 2020/10/29
  • بچه‌ها و تلویزیون – قسمت سوم 2020/10/29
  • بچه‌ها و تلویزیون – قسمت دوم 2020/10/29
  • آدرس:
  • قزوین - بلوار شهید سلیمانی - حکمت 71 - پلاک 1 - طبقه سوم - واحد 4
  • =================================
  • تلفن:
  • 028-33675861
  • 09100602040
  • =================================
  • ایمیل:
  • zaromag@gmail.com
  • =================================
  • ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
دسترسی سریع
  • حساب کاربری
  • ---------------
  • درباره ما
  • ---------------
  • تماس با ما
  • ---------------
  • فرصت های شغلی
Designed And Powered By Adminnet
keyboard_arrow_up