تفاوت اشتها در کودکان


تفاوت اشتها در کودکان
تفاوت اشتها در کودکان ،بعضی از کودکان، پرخور و بعضی کم خور هستند. بعضی احتیاج دارند که غذای زیاد بخورند تا وزن معمولی بدست آورند. کودکان کم تحرک بیشتر از کودکان فعال و پر جنب و جوش غذا می خورند. به طور استثناء ممكن است کودکی بدون هیچ بیماری یا بدون هیچ مشکل رفتاری از سوی پدر و مادر کم اشتها باشد، ولی این موارد نادر است و اغلب کم اشتهایی نتیجه اصرار والدین برخوردن و به زور غذا دادن به کودک است.
اشتهای کودک از یک وعده تا وعده دیگر و از روزی تا روز دیگر تفاوت دارد ممکن است یک روز خوب غذا بخورد و روز دیگر بی اشتها باشد. این پدیده ای طبيعی است در این مواقع والدین نباید اصرار در خوردن بکنند. اشتهای کودکان معمولا در صبح بسیار کم است و کودکان عموما میل ندارند صبح غذایی بخورند. عدم آشنایی پدر و مادر به این حالت طبیعی کودک، ممکن است سبب نگرانی آنها شده و بخواهند به زور به کودک غذا دهند.
1- نخوردن غذا در یک نوبت:
اگر کودک به هر علت مشخص یا نامشخصی از خوردن یک وعده غذا خودداری کرد، مادر باید بدون هیچ نگرانی و دلواپسی، از تغذیه آن نوبت کودک صرف نظر کند. اگر کودک مشکلی نداشته باشد، کمبود یک وعده غذا را در وعده های دیگر جبران خواهد کرد. باید به این نکته که توجه کنید که تفاوت اشتها در کودکان امری طبیعی است.
2- زمان غذا خوردن و وقت گذرانی در موقع غذا خوردن:
اگر زمان غذا خوردن، کوتاه و با عجله باشد، منجر به مشکلات تغذیه ای در کودک می گردد. بهتر است کودک را ۱۵تا۱۰ دقیقه قبل از غذا خوردن صدا کنید و به او فرصت دهید تا به توالت برود و دست صورت خود را بشوید تا از حالت هیجان و خستگی بازی خارج شود. قبل از غذا خوردن، بهترین موقعی است که پدر می تواند با ایجاد محیط آرام، کودک را نواش کند. در زمان غذا خوردن باید جز در باره خوبی غذا، صحبت دیگری نشود و گفتگوها موضوعاتی باشد که مورد توجه تمام افراد خانواده مخصوص کودکان باشد و کودک حس کند که او نیز یکی از اعضای خانواده است.
وقت گذرانی کودک موقع غذا خوردن، از ۹ ماهگی تا 2.5 سالگی طبیعی است.کودک با غذا بازی می کند، غذا را با قاشق پهن و صاف می کند. گاهی دست خود را داخل غذا می کند و مقداری غذا را بر روی زمین می ریزد و مقداری را بر سر و روی خود می مالد.
زمان و ساعت برای کودک معنایی ندارد و برایش دلیلی وجود ندارد که در غذا خوردن عجله کند. مادر است که سعی دارد غذای زیاد را زود و سریع به کودک بخوراند. مادر حق دارد، زیرا کارهای دیگری هم دارد که باید انجام دهد. باید توجه داشت که وقت گذرانی کودک، در هنگام غذا خوردن در ابتدا طبیعی است و به تدریج از بین می رود. اگر سریع غذا دادن و اصرار در آن ادامه یابد، واکنش معکوس به وجود خواهد آورد و به طور ناخودآگاه وقت گذرانی در هنگام غذا خوردن کودک ادامه خواهد یافت. به هر حال توصیه می شود ۳۰ دقیقه فرصت به غذا خوردن کودک بدهید و پس از آن بدون اظهار نگرانی غذای کودک را جمع نمایید.
3- پیدایش تدریجی استقلال عمل در سال دوم تولد:
اگر کودک را در این سن وادار کنیم که کاری را که دیگران می کنند انجام دهد، مقاومت نموده و این همان حالت منفی گرایی یا پاسخ منفی است که بین ۹ ماهگی تا ۳ سالگی وجود دارد. تمایل کودک به این است که به او اهمیت داده شود. حالت منفی گرایی سبب می شود که اصرار و فشار در هر مورد نتیجه عکس در بر داشته باشد. اگر به کودک اصرار کنید غذایی بخورد از خوردن آن خودداری خواهد کرد. اگر کودک را از خوردن یک نوع غذا منع کنیدبیشتر به خوردن ان تمایل نشان خواهد دادو هر چه بیشتر اصرار شود،خودداری او نیز بیشتر خواهد شد.
4- اشتیاق مادر و پدر به غذا خوردن کودک وآگاه شدن کودک به این مطلب:
بعضی از والدین بدون توجه به این که کودک در سن دو سالگی به انواع مواد غذایی (پروتئین و کالری) کمتری نیاز دارد، از روی مهر و محبت از غذا خوردن کودک تعریف می کنند. آن ها کودک را به غذا خوردن بیشتر تشویق می کنند و اگر کودک غذا بخورد، خوشحال میشوند و اگر نخورد، نگران می شوند. اگر کودک با این عکس العمل های پدر و مادر آگاه شود از مورد توجه قرار گرفتن لذت می برد. بنابراین نسبت به غذا ایرادگیری می کند و در حالی کهگرسنه است غذا نمی خورد تامورد توجه قرار گیرد.والدین باید بدانند که عکس العمل های نامناسب نسبت به غذای کودک، موجب غذا نخوردن کودک می گردد.
5- ایراد گرفتن مادران به غذا خوردن کودک:
برخی از مادران در هنگام غذا خوردنکودک ، دائما به او ایراد می گیرند. مثلا می گویند اول باید غذای گوشتی را بخورد و بعد می دسر را. بسیاری از والدین به تفاوت اشتها در کودکان توجه نمی کنند.
کودک نمی تواند مفهوم این ایراد را درک کند. برای یک کودک دو ساله چه تفاوتی می کند که اول میوه بخورد و بعد غذای گوشتی. کودک هنوز کوچکتر از آن است که عادات و سنتهای غذایی را بفهمد و عمل کند. باید به این نکته توجه داشت که وقتی کودکان غذایی را با میل خود انتخاب می کنند و می خورند، در مجموع و در طول روزهای هفته ها، یک رژیم غذایی متعادل و کافی مورد احتیاج خود را چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی دریافت می کنند.
اگر کودکی غذای گوشتی نخورد، با مصرف شیر و تخم مرغ، ماده پروتئینی به بدن او می رسد. اگر بر خلاف میل او، در مورد یک ماده غذایی مثلا گوشت، سبزی و میوه از طرف پدر و مادر اصرار شودواین اصرار ادامه یابد. ممکن است تا آخر عمر این ماده غذایی مطلوب او قرار نگیردو کودک از خوردن آن امتناع کند. بعضی از کودکان تکه گوشت داخل غذا را دوست ندارند. اما ممکن است گوشت چرخ کرده و یا کوبیده را بخورند. مادر باید به این تمایل کودک اهمیت دهد تا غذای گوشتی لازم به بدن او برسد.
6- تفاوت روند افزایش وزن در کودکان و عدم توجه پدر و مادر به این مسئله:
هر کودک با کودک دیگر از نظر ساختمان بدن و در نتیجه اضافه کردن وزن تفاوت دارد. افزایش وزن کودک، ممکن است ژنتیکی باشد یعنی مانندوالدین باشد. همچنین ممکن است به دلایل دیگری مانند وزن او در موقع تولد اشاره داشته باشد . بیشتر والدین کودک خود را با کودکان دیگر مقایسه می کنند. چون وزن کودک خود را کمتر از آنها می بینند، تصور می کنند در اثر کم غذایی است و زور به کودک غذا می خورانند. از ۶ ماهگی به بعد کودک به همان نسبت سه ماه اول در رشد نمی کند.
(اگر رشد کودک به مانند سه ماه اول ادامه یابد یعنی ۳۰ گرم در روز یا 900 گرم در ماه، وزن کودک در سن ۱۴ سالگی به ۱۴۴ کیلوگرم خواهد رسید. در مجلات و کتابها، روشهای تغذیه کودکان ذکر شده و مادر پس از مطالعه تصور می کند باید به همان مقداربه کودک غذا دهد. اگر کودک از خوردن خودداری نماید، با فشار و اصرار به کودک می خوراند. از طرفی بعضی از پزشکان فهرست غذاهایی را که کودک می تواند مصرف کند در اختیار مادران قرار می دهند.
مادران بدون در نظر گرفتن تفاوت اشتها کودکان،علاقه به غذا، متغیر بودن اشتها در وعده های غذایی،غذا را به اصرار به کودک می خورانند. بعضی از مادران چون باارزش غذایی مواد گوشتی آشناهستند. مایلند کودکشان مواد گوشتی بخورد. طبیعتا کودک نیز از خوردن آن خودداری خواهد کرد.
منبع: کتاب تغذیه کودک من، نوشته دکتر جواد فیض
دیدگاهتان را بنویسید